شما نمیتوانید موارد درون زبالهدان را ویرایش کنید. مورد را به بیرون از زبالهدان منتقل و سپس آن را ویرایش کنید.
دو قسم از وجود بین حکما و متکلمین، اتفاقی است؛ اول: مفهوم عام بدیهی، دوم: حصه، و آن همان وجود مطلق است که به ماهیتی اضافه شود، مانند وجود انسان و آسمان و زمین.
اما برخی از حکما و متکلمین معتقدند که وجود، قسم سومی هم دارد و آن فرد وجود است؛ یعنی به عقیدهی آنها، وجود سه قسم دارد: یکی مفهوم عام بدیهی، دیگری حصه، و سوم فرد.
ارسطو و پیروان او و محقق طوسی و ملاصدرا قائلند که وجود را فردی است و آن اصل است در تحقق و همان است که منشأ آثار میباشد: ولی شیخ اشراق و میرداماد و صاحب شوارق و بسیاری از متکلمین بر آنند که وجود را فردی نیست و در خارج محقق نمیباشد؛ بلکه وجود امری اعتباری و انتزاعی است و بنا بر این دو قسم بیشتر ندارد. [۱۶۹]
جناب فاضل تونی بعد از آن که مفهوم وجود را بیان می کند و اقسام آن را ذکر میکند، برای اصالت وجود، هشت دلیل متقن آورده، و برای اصالت ماهیت چهار دلیل نقل کرده، که همه را به نحو احسن رد میکند. اینک به دو برهان از براهین اشاره شده در مبحث اصالت الوجود میپردازیم:
برهان اول: تمام حکما و عرفا معتقدند که واجب تعالی وجود بحت است و ماهیت ندارد؛ زیرا ماهیت از حدود وجود انتزاع میشود. مثلاً از آنجا که انسان وجودی است محدود، به این معنا که دارای وجود فلک و فرس و غیره نیست، از این نداری ـ که امری عدمی است ـ ماهیت از وجود انسان انتزاع میگردد و چون ذات واجب فاقد هیچ وجود و کمالات آن نیست، پس محدود نیست و چون محدود نیست، ماهیت ندارد و وجود بحت است. حال چگونه ممکن است که وجود او حقیقت و اصالت نداشته باشد، حال آن که محقّق تمام حقائق است؟!
برهان دوم: در حمل شایع صناعی، موضوع و محمول به حسب وجود و مصداق یکی هستند و به حسب مفهوم تغایر و تخالف دارند، مانند انسان کاتب است که انسان و کاتب هر دو مفهوم هستند، اما به یک وجود موجودند. حال اگر وجود موجود و اصیل نباشد و ماهیت اصالت داشته باشد، مستلزم این است که جهت اتحاد در حمل وجود نداشته باشد و فقط اختلاف بین مفاهیم باشد. پس بنا بر اصالت الماهیه تحقق حمل شایع محال است که این امر بدیهی البطلان است. [۱۷۰]
مرحوم فاضل تونی در بحث از اشتراک معنوی مفهوم وجود ـ که بعد از اثبات آن است که فلاسفه به وحدت تشکیکی نزدیک میشوند ـ ادلهای برای اثبات این اشتراک آورده است، از جمله این که عدم که نقیض وجود است، معنای واحدی دارد و نقیض واحد نمیتواند کثیر باشد یا آن که اعتقاد به وجود با تردد در خصوصیات زائل نمیشود. و همچنین فرمودهاند که وجود منقسم میشود به واجب و ممکن؛ و ممکن هم به جوهر و عرض؛ و عرض هم تقسیم میشود به اقسامی. و معنای انقسام آن است که خصوصیاتی به مَقسم اضافه شود تا به اضافهی هر خصوصیتی قسمی حاصل شود؛ و قسم همان مقسم است به اضافهی یک خصوصیت ممتاز؛ و مقسم عین قسم است؛ و چون وجودْ برای واجب و ممکن و جوهر و عرض مقسم است، پس ناچار باید امر واحدی باشد و همین مطلوب است.
و نیز شاهدی آوردهاند بر اشتراک معنوی وجود و فرمودهاند که اگر شاعری در قصیدهای وجود یا موجود را قافیه قرار دهد، اهل ادب حکم به ایطاء (تکرار قافیه) میکنند، و این نیست مگر به واسطهی آن که عقلا و دانشمندان به فطرت عقل درک میکنند که وجود مشترک معنوی است؛ زیرا اگر مشترک لفظی باشد در این صورت جناس تام خواهد بود که از جملهی محسنات بدیعی و لفظی است، و نیازی به ایطاء نیست[۱۷۱].[۱۷۲]
ایشان در مقام اثبات وحدت تشکیکی حقیقت وجود در مقابل ظاهر کلام مشائیان[۱۷۳] ـ که وجودات را حقائق متباینه میپنداشتند ـ استدلال میآورند که اگر حقایق وجودیه متباین و متخالف باشند، نباید یک مفهوم واحد از آنها انتزاع شود؛ زیرا چنین انتزاعی از امور متباینه بالبداهه ممتنع است.[۱۷۴]
۱ـ ۱ـ ۳٫ وجود خارجی و وجود ذهنی
استاد در این مقام اشاره کردهاند که حکما و بعضی از متکلمین برای اشیاء دو نحوهی وجود قائلند: یکی وجود خارجی که آن را وجود عینی و وجود اصیل نیز گویند و دیگری وجود ذهنی که آن را وجود ظلی و غیر اصیل هم نامگذاری کردهاند.
ماهیت گاهی وجود خارجی میگیرد و بر آن وجود آثاری مترتب است، مانند انسان که در وجود خارجی آثاری دارد از قبیل کتابت و ضحک و غیره. و همچنین آتش که در وجود خارجی منشأ گرمی و روشنی میشود، و آب که در وجود خارجی برودت و رطوبت بر آن مترتب میگردد. و گاه وجود ذهنی میگیرد که این آثار را ندارد و لیکن اثری دیگر دارد که آن امتیاز است؛ زیرا آتش و آب در ذهن گرمی و رطوبت ندارد، اما از یکدیگر در ذهن ممتاز و جدا هستند.[۱۷۵]
و برای اثبات وجود ذهنی دلائلی میآورند، از جمله این که ما دارای تصوّر کلی مانند انسان و غیره هستیم و کلی صدقش بر کثیرین ممتنع نیست، بلکه بر آنها صادق است؛ زیرا که مجرد است از تمام لواحق و عوارض و خصوصیات، در صورتی که کلی در خارج قهراً با خصوصیتی از خصوصیات همراه خواهد بود، مانند انسان که در خارج یا با خصوصیت زید است یا با خصوصیت عمرو، و چون با خصوصیت زید ملاحظه شود بر عمرو صادق نخواهد بود؛ پس باید کلی مجرد از عوارض و لواحق، وجود دیگری داشته باشد غیر از وجود خارجی و آن وجود ذهنی است.[۱۷۶]
۱ـ ۱ـ ۴٫ حقیقت وجود
جناب فاضل تونی حقیقت وجود را به دو معنا مطرح کردهاند: معنای اول همان مصداق مقابل مفهوم است که منشأ آثار و طارد عدم میباشد و دارای مراتب مختلف است و معنای دوم هم حقیقت واجب تعالی است. و برای تبیین مطلب، به ذکر مقدمه پرداخته و فرمودهاند که مصداق یا بالذات است و یا بالعرض؛ زیرا یا نفسِ ذاتِ موضوع، منشأ انتزاع حمل قرار میگیرد بدون ضمیمه شدن چیزی، یعنی بدون حیثیت تقییدیه مثل حمل سیاه بر سیاهی؛ و یا این که ذات موضوع برای انتزاع حمل کافی نیست و به حیثیت تقییدیه احتیاج دارد، مثل حمل سیاه بر جسم که مصداق بالعرض آن است.
البته لازم به ذکر است که برخی برای مصداق بالذات هم بینیازی از حیثیت تقییدیه را لازم دانستهاند و هم بینیازی از حیثیت تعلیلیه که مثالش حمل وجود بر واجب تعالی است که از هر دو حیثیت منزّه است.
نتیجهی این مقدمات این است که زمانی که از مصداق بالذات حقیقت وجود به معنای ثانوی اراده شود، مقصود وجودِ واجب تعالی است که در مقابلش وجودات ظلیه قرار دارند و دیگر این حقیقت دارای مراتب نیست؛ بلکه حقیقت واحده است به وحدت حقهی حقیقیه. و نسبت وجودات امکانیه به آن، مانند نسبت سایه است به شاخص؛ و به عبارت دیگر، ما سوی الله پرتوی از وجود واجب میباشد؛ چنان که از آیهی شریفه بر میآید: «ألم تر إلی ربّک کیف مدّ الظّل»[۱۷۷].[۱۷۸]
۱ـ ۱ـ ۵٫ حقیقتِ واحدِ وجود
استاد فاضل در شرح این عبارت قیصری: «و هو حقیقه واحده» میفرمایند:
یعنی آن وجود حقیقت واحده است؛ چه کثرتِ مظاهر و مراتب، با وحدتِ حقهی حقیقیه منافات ندارد؛ بلکه کثرت افراد تأکید میکند وحدت حقیقیه را. و آنچه منافی کثرت است، وحدت عددیه است، نه وحدت حقیقیهی اطلاقیه؛ بلکه هر چه مظاهر و مجالی بیشتر باشد، شمول وجود و عموم آن و احاطهی آن تمامتر است؛ چنان که طبیعت انسانیه در صورتی که واحد است، به وحدت حقهی اطلاقیهی ظلیه، هر چه افرادش بیشتر باشد، اطلاق و سعهی وجود آن اشد است.[۱۷۹]
۱ـ ۲٫ وحدت شخصی وجود
مسأله وحدت وجود از بنیانیترین مسائلی است که بر دیگر مباحث نظام هستیشناختی عرفانی اثر میگذارد و براهین متقن و محکمی[۱۸۰] نیز بر آن اقامه شده که به تمام بحثهای مابعد الطبیعی جلوهای تازه میبخشد. این مسأله همانند مسألهی اصالت وجود در فلسفه صدرایی است که بر تمام مباحث وجود شناختی این دستگاه تأثیر نهاده است.
برخلاف آنچه در تشکیک خاصی صدرایی مطرح است که حقیقت عینی وجود در عین این که وحدتی حقیقی دارد، دربردارندهی کثرتی حقیقی در مراتب تشکیکی آن حقیقت واحد نیز هست، عرفا بر آنند که وجود به عنوان حقیقت عینی و خارجی ـ که اصیل شناخته میشود ـ یکی بیش نیست. از دیدگاه آنان هنگامی که از حقیقت اصیل وجود سخن میگوییم، از کثرت نمیتوان سخن گفت؛ زیرا چیزی غیر از آن واحد مطلق را نمیتوان به صفت وجود موصوف کرد. البته این ادعا، به معنای نفی هر گونه کثرت در عالم واقع نیست. عرفا کثرت مشهود در اعیان خارجی را به کلی نفی نمیکنند و آن را هیچ و پوچ و توهم محض نمیدانند. اما در عین حال، تکیه میکنند که کثرت مشهود، کثرت در وجود نیست؛ بلکه کثرت در مظاهر و شؤون آن وجود مطلق واحد است. چنین نیست که کثرت، همچنان که در نظریهی تشکیک خاصی گفته میشود، در عرض وحدت و همسان با آن، از حقیقت برخوردار باشد.
بنا بر این در نظریه وحدت وجود با یک «حقیقت واحد دارای شؤون» سر و کار داریم؛ بر خلاف نظریهی تشکیک خاصی که یک «حقیقت واحد دارای مراتب» را اثبات میکند.
لذا یکی از اختلاف نظرهای مبنایی میان سه مکتب مشاء، حکمت متعالیه و عرفان، تفسیرها و تبیینهای متفاوتی است که از چگونگی تقرر و تحقق کثرت موجود و رابطهی آن با وحدت ارائه میدهند. هر سه مکتب، در واقعیت داشتن کثرت تردیدی روا نمیدارند؛ اما در چگونگی واقعیت داشتن آن، تفسیرهای مختلفی ارائه میدهند.
۱ـ ۲ـ ۱٫ وجوب وجود
پیرامون برهان وجوب وجود که قیصری آن را تقریر نموده و اشکالی را خود، طرح کرده و به آن جواب داده است، جناب فاضل تونی نیز از این اشکال به بیانی دیگر جواب دادهاند که این برهان و اشکال به بیان قیصری چنین است: هر چه غیر وجود است (یعنی ماهیت) در وجود و تحقق، به وجود محتاج است و طبیعتِ وجود در تحقق به چیز دیگری احتیاج ندارد؛ یعنی از غیر بینیاز است و هر چه در وجود بینیاز از غیر باشد، واجب است؛ پس طبیعت وجود واجب است.
ممکن است کسی اشکال کند که طبیعتِ وجودْ کلی طبیعی است و کلی طبیعی در وجود محتاج به افراد است. پس چگونه طبیعت وجود بینیاز از غیر است در حالی که در تحقق به افراد نیازمند است؟!
بیان فاضل تونی: اشکال مستشکل در صورتی وارد است که مبنای ما در کلی طبیعی مبنای مشائیان باشد که کلی طبیعی امری است که از افراد آن انتزاع میشود و در تحقق و وجود به تکتک افراد محتاج است؛ لکن بنا بر مختار محققین عرفا که گفتهاند کلی طبیعی اصل است و افراد شئونات و ظهورات و تجلیات آن حقیقت هستند و نسبت آن به افراد، نسبت عکس است به عاکس، و ظل است به شاخص، کلی طبیعی نه تنها در تحقق به افراد نیازمند نیست، بلکه اصل خواهد بود در تحقق افراد، و افراد به آن محتاج هستند به نحو احتیاج ظل به شاخص. بنا بر این قول، افراد از کلی طبیعی متأخرند، بر خلاف آنچه مشائین گفتهاند که افراد بر آن متقدم هستند و کلی از افراد منتزع است. همچنین کلی طبیعی به عقیدهی اهل عرفان، با هر تعینی، متعیّن به آن تعیّن میباشد؛ و در حد ذاتش متعیّن به هیچ تعیّنی نیست و کلی طبیعی تمام افراد است و هر فَردی تمام آن نیست. بنا بر این قول که افراد ظهوراتِ کلی طبیعی هستند، روشن میشود که افراد در وجود و تحقق به کلی طبیعی محتاج هستند و کلی طبیعی در ظهور به افراد محتاج میباشد. [۱۸۱]
ظهور تو به من است و وجود من از تو | فلست تظهر لولای، لم أکُنْ لولاک[۱۸۲] |
***
سایهی معشوق اگر افتاد بر عاشق چه شد | ما به او محتاج بودیم او به ما مشتاق بود[۱۸۳] |
انسان اقتصادی عقلایی در مقابل انسان دارای تمایلات( سوگیری) رفتاری
از نظریه های اقتصادی نئوکلاسیک اینگونه استنباط می شود که انسان اقتصادی مدل سادهای از رفتار اقتصادی انسان است که بر اصولی نظیر منفعت شخصی کامل، عقلانیت کامل و تصمیم گیری اقتصادی براساس اطلاعات کامل استوار است. انسان اقتصادی نگرش خاصی داردکه اقتصاددانان با درجات متفاوتی از آن حمایت می کنند.( همانند آنچه در مورد فرضیه بازار کارا وجود دارد). برخی شکل نیمهقوی آن را میپذیرند.، در این نوع رفتار اقتصادی عقلایی کامل نیست بلکه به درجاتی احتمال رفتارهای غیرعادی وجود دارد. برخی دیگر از شکل ضعیف انسان اقتصادی حمایت می کنند، در این حالت رفتارهای عقلایی وجود دارد اما خیلی قدرتمند نیست. در تمام این گونه ها فرض اساسی مشترک این است که انسان میخواهد تا جایی که ممکن است عقلایی رفتار کند، نفع شخصیش را حداکثر کند و تصمیمات اقتصادی کاملا عقلایی بگیرد. علاقه اقتصاددانان به مفهوم انسان اقتصادی عقلایی دو دلیل اساسی دارد: انسان اقتصادی تجزیه و تحلیل اقتصادی را نسبتا آسان می کند. انسان اقتصادی این امکان را برای اقتصاددانان فراهم می کند که یافتههای خود را کمی کرده، بهتر پردازش کنند و درک آن را ساده نمایند. زیرا صرفا در شرایطی که انسانها رفتار کاملا عقلایی داشته و به منظور حداکثر کردن منفعت بر مبنای اطلاعات کامل تصمیم گیری کنند، امکان کمی کردن رفتار آنان فراهم می شود.
اما در طرف مقابل منتقدین انسان اقتصادی با به چالش کشیدن این سه فرض بنیادی، عقلانیت کامل، منفعت شخصی کامل و اطلاعات کامل همچنان راه تقابل را میپیمایند.
۱-عقلانیت کامل: وقتی انسانها عقلایی هستند، توانایی استدلال کافی دارند و قضاوتهایشان براساس فایدهمندی است. اما عقلانیت تنها محرکه رفتار انسان نیست. حتی ممکن است عقلانیت محرکه اصلی رفتار نیز نباشد، همانگونه که روانشناسان معتقدند قوه درک انسان تابع احساسات اوست. به بیان دیگر آنها براین باورند که رفتار انسان بیش از آنکه محصول منطق باشد، از محرکههای ذهنی نظیر ترس، عشق، نفرت، لذت و درد حاصل می شود. انسانها از هوش خود تنها در رسیدن به نتایج احساسی یا اجتناب از ان سود میبرند.
۲-منفعت شخصی کامل: تحقیقات بسیاری نشان داده است که افراد به طور کامل منفعتطلب نیستند. اگر اینگونه نبود، وجود حس نوعدوستی معنا نداشت. همچنین باورهای دینی و مکاتب فکری که پدیدههایی همچون فداکاری، ایثار و ترحم به دیگران را ارزش تلقی می کنند، نمیتوانست در طول قرون متمادی ماندگار باشد. حتی رفتارهای منفی نظیر خودکشی، فحشا و الکلیسم نیز با منفعت شخصی کامل در تقابل است.
۳-اطلاعات کامل: افراد ممکن است در موضوعات خاصی اطلاعات کامل یا نسبتا کاملی را داشته باشند. از یک پزشک یا دندانپزشک انتظار میرود که در حرفه خود متبحر و متخصص باشد. با این حال، اینکه هر فردی در یک موضوعی دانش کامل داشته باشد، ممکن نیست. در دنیای سرمایه گذاری موضوعات بسیاری برای دانستن و آموختن وجود دارد که موفقترین سرمایه گذاران نیز به همه آنها تسلط ندارند.
بسیاری از تصمیمات اقتصادی در نبود اطلاعات کامل گرفته می شود. به عنوان مثال در برخی از تئوریهای اقتصادی فرض می شود که افراد رفتارهای خرید خود را براساس سیاستهای پولی فدرال رزرو تطبیق می دهند. مسلما برخی افراد به خوبی میدانند که این اطلاعات را از چه منبعی به دست آورند، و چگونه آن را تفسیر و مورد بهره برداری قرار دهند.
۲-۲-۴-تئوری چشمانداز[۵۳] کاهنمن و تورسکی
تقریبا مقارن با کار رایفا در زمینه تئوری تصمیم، دو روانشناس نسبتا گمنام به نامهای کاهنمن و تورسکی مشغول تحقیق در زمینه تصمیم گیری تحت شرایط عدماطمینان بودند. سرانجام این تحقیق منجر به انتشار کتاب مهمی با عنوان ( قضاوت تحت شرایط عدماطمینان ) در سال ۱۹۸۲ شد. نویسندگان در یک مصاحبه مطبوعاتی در سال ۱۹۸۳ یافتههای خود را اینگونه توصیف نمودند:
تحقیق ما با این فرض که قضاوتها و بینشهای شهودی تحت شرایط عدم اطمینان از قوانین آمار و احتمال پیروی نمیکند، آغاز گردید. بررسی و مستندسازی فرضیه های این تحقیق مستلزم چند سال و هزاران ساعت کار بود.
ویژگیهای متدولوژی مطالعه عبارت بود از: ۱-ارزیابی قضاوت شهودی از اصول هنجاری آمار و احتمال ۲- تلاش برای کشف ذهنیات غیرمستدل و سوگیریها در قضاوت و۳- کوشش برای کاهش اختلاف در کاربردهای علمی و نظری بین روانشناسی قضاوت و تئوری باور منطقی[۵۴].
کار تورسکی و کاهنمن، چگونگی وقوع، علل و اثرات خطای انسان در منطق اقتصادی را روشن کرد. این دو محقق در سال ۱۹۷۹ مقاله دیگری با عنوان” تئوری چشمانداز: تجزیه و تحلیل تصمیم تحت شرایط ریسکی” منتشر کردند که امروزه از آن به عنوان اولین اثر مدون در مالی رفتاری یاد می شود. خلاصهای از این مقاله به شرح زیر یاد می شود:
این مقاله با انتقاد از تئوری مطلوبیت موردانتظار به عنوان یک مدل توصیفی برای تصمیم گیری در شرایط عدماطمینان، مدل جایگزینی به نام تئوری چشمانداز را معرفی می کند.انتخاب از بین چند گزینه ریسکی، نمایانگر چندین اثر فراگیر است که با پایه های فکری تئوری مطلوبیت ناسازگار است. افراد عموما به پیامدهای محتمل در مقایسه با پیامدهای مطمئن کمتر از حد لازم اهمیت می دهند. این گزارش که اثر اطمینان[۵۵] نامیده می شود، در موقعیتهای انتخابی متکی بر سودهای مطمئن به ریسکگریزی و در موقعیتهای دربرگیرنده زیانهای قطعی، به ریسکپذیری میانجامد. افزون بر این افراد غالبا عناصری را که در همه گزینه ها( انتظارات) مشترک هستند، رها می کنند. این گرایش که اثر جداسازی[۵۶] نام دارد، شرایطی را نشان میدهد که وقتی گزینه یکسانی در اشکال متفاوت ارائه شود، به اولویتها و ترجیحات ناسازگاری منتهی می شود. تئوری انتخاب جایگزین به جای تخصیص ارزش به دارایی های نهایی، آن را به سود(زیان) تخصیص میدهد و همچنین احتمالات جای خود را به وزنهای تصمیم[۵۷] میدهد. تابع ارزش در منطقه سود مقعر و در منطقه زیان محدب است. همچنین شیب آن در منطقه زیان بیشتر از منطقه سود است. وزنهای تصمیم به جز در طیف ضرایب احتمال پایین، در سایر موارد، عموما کمتر از احتمالات متناظر هستند. وزن بیش از حد دادن به ضرایب احتمال پایین، می تواند هم به جذابیت بیمه( رفتار محافظه کارانه ) و هم به جذابیت خطرپذیری( رفتار غیر محافظه کارانه ) منجر شود.
تئوری چشمانداز اساسا نحوه ارزیابی سود و زیان توسط افراد را توصیف می کند. این تئوری از دو فرایند تفکری مشخص نام میبرد: اصلاح[۵۸] و ارزیابی. در مرحله اصلاح( ویرایش)، گزینه ها براساس قائده سرانگشتی[۵۹]( ذهنی یا غیرمستدل) که با الگوریتم ریاضی مغایرت دارد، رتبه بندی می شود. سپس در مرحله ارزیابی، نقطه مرجع[۶۰] طراحی می شود که مبنای نسبی ارزیابی سود و زیانها را فراهم می کند. تابع ارزشی که از نقطه مرجع عبور می کند ونتایج مثبت و منفب را ارزشگذاری میکندS شکل است. همچنین به منظور انعکاس ریسکگریزی( یعنی نشان دادن این احساس که تاثیر زیان بیشتر از سود است) نمودار نامتقارن است. به بیان دیگر این نمایش درواقع بر ریسکپذیری در منطقه زیان تاکید می کند.
یکی از ملاحظات مهم در تئوری چشمانداز این است ، که افراد از نظر ذهنی پیامدهای پیش بینیشده را چگونه میبینند و این موضوع چگونه بر مطلوبیت موردانتظار تاثیر می گذارد. یک شاهد مثال خوب در این زمینه کار تورسکی و کاهنمن با بهره گرفتن از داده های آزمایشی است که در مقاله سال ۱۹۷۹ آنها آمده است. در این مطالعه آزمونی به شکل زیر برای دو گروه از افراد انجام شد:
۱-علاوه بر تمام مایملکی که در حال حاضر دارید، به شما ۱۰۰۰ دلار داده می شود و از شما خواسته می شود تا یکی از دو گزینه زیر را انتخاب کنید:
A-سود قطعی ۵۰۰ دلاری
B-50 درصد شانس دریافت ۱۰۰۰ دلار و ۵۰ درصد شانس دریافت هیچ مبلغ
گروه دو با مسئلهای به شرح زیر مواجه است:
۲-علاوه بر تمامی مایملکی که در حال حاضر در دست دارید. به شما ۲۰۰۰ دلار داده می شود و از شما خواسته می شود یکی از دو گزینه زیر را انتخاب کنید:
A-زیان قطعی ۵۰۰ دلاری
B-50 درصد احتمال از دست دادن ۱۰۰۰ دلار و ۵۰ درصد احتمال از دست دادن هیچ مبلغ
نتایج آزمون اینگونه بود:
در گروه اول ۸۴ درصد پاسخ دهندگان گزینه A را انتخاب کردند و در گروه دوم یک اکثریت ۶۹ درصدی گزینه B را برگزیدند. حال با توجه به اینکه ارزش مورد انتظار برای هر دو گروه و در هر دو گزینه یکسان است، نتایج بدست آمده باید چگونه تفسیر شود.
کاهنمن و تورسکی یک مدل توصیفی تصمیم گیری در شرایط ریسک به عنوان مدل جایگزین بیان کردند که تئوری چشمانداز نامیده می شود. آنها بیان کردند که تئوری مطلوبیت موردانتظار نمیتواند توضیح دهد که چرا اغلب مردم به طور همزمان هم به دنبال ریسکپذیری و هم به دنبال اطمینان هستند. کاهنمن و تورسکی دریافتند عملا مردمی که به دنبال نتایج صرفا احتمالی هستند در مقایسه با افرادی که به دنبال نتایج قطعی هستند، کمتر هستند. همپنین آنها دریافتند که مردم عموما سرمایه گذاریهایی که هم احتمالی و هم قطعی هستند را با درنظرگرفتن چشمانداز و آیندهنگری رها می کنند. برطبق تئوری چشمانداز، سرمایه گذاران به سود و زیان توجه می کنند نه به داراییها. همپنین در این تئوری به جای احتمالات از وزنهای تصمیم گیری استفاده می شود.
مقدار تابع در این تئوری براساس انحرافات از نقاط مرجع بدست میآید و معمولا نسبت به سود مقعر هستند( نشان دهنده ریسکگریزی). و معمولا برای زیان محدب هستند( در جستجوی ریسک) و شیب آن برای زیان بیش از سود است( زیانگریزی).
وزنهای تصمیم گیری عموما کمتر از احتمالات متناظر خود هستند البته به جز در دامنهای که احتمالات کم هستند.
تالر در سال ۱۹۸۰ عنوان کرد که این شرایط زمانی وجود دارند که مصرف کنندگان از این تئوری به شیوهای عمل کنند که با تئوری اقتصاد تناقض داشته باشد و وی پیشنهاد می کند که تئوری کاهنمن و تورسکی بهتر است به عنوان پایهای برای یک تئوری توصیفی جایگزین استفاده شود.
اهم مطالبی که وی عنوان کرد عبارت از: کاهش هزینه فرصت، عوارض نادیدهگرفتن هزینه از دست رفته، تحقیق رفتاری، عدم انتخاب در شرایط انتخاب و پشیمانی، تعهد اولیه و خودکنترلی است.این نظریه، نظریه حسابداری روانی و ذهنی را معرفی می کند.
در یک مقاله مهم دیگر تورسکی و کاهنمن در سال ۱۹۸۱ مفهوم چارچوببندی را بیان می کنند. آنها نوعی اصول روانشناسی را تعریف کردند که بر شناخت مشکلات تصمیم گیری و ارزیابی احتمالات تمرکز میکرد و آنها بیان کردند زمانی که مشکلات براساس روش های مختلف مرزبندی و چارچوبگذاری شوند موجب تغییر خواسته ها میشوند.
شیلر در سال ۱۹۸۱ کشف کرد که نوسانپذیری قیمتهای سهام بیش از آن است که بتوان آن را به اطلاعات جدید در خصوص سودهای آتی نسبت داد.
در سال ۱۹۸۲ کاهنمن، اسلویک و تورسکی تئوری قضاوت در شرایط عدماطمینان را به تئوری کشفیات جدید و تمایلات جدید تغییر دادند که در ۳۵ فصل کشفیات در خصوص اطلاعات جدید و چگونگی تغییر تمایلات افراد با توجه به این کشفیات را توضیح میداد.
در سال ۱۹۸۵ دیبند و تالر این سوال را مطرح کردند که آیا بازار سرمایه بیش از حد واکنش نشان میدهد. آنها آنچه را که اکنون به عنوان مالی رفتاری مطرح می شود برای اولین بار مطرح کردند. آنها کشف کردند که مردم به طور سیستماتیک بیش از حد به اخبار حوادث غیرمنتظره و احساسی عکسالعمل نشان می دهند. همین امر منجر به عدم کارایی در بازار سرمایه می شود. این یک نکته شگفتانگیز و عمیق بود. حسابداری ذهنی یا روانی عبارتست از عملیات شناسایی که توسط افراد و خانوادهها جهت ارزیابی، اداره، و ثبات در فعالیتهای مالی استفاده می شود.
تالر در سال ۱۹۸۵ یک مدل جدید از رفتار مصرف کننده شامل حسابداری روانی را عنوان کرد.
در سال ۱۹۸۶ تورسکی و کاهنمن بیان کردند که تئوریهای چشمانداز و چارچوببندی، مبانی کافی برای یک تئوری توصیفی تصمیم گیری ارائه نمیکنند.
در سال ۱۹۸۷ یاری تغییراتی در تئوری مطلوبیت مورد انتظار انجام داد و سپس یک تئوری جدید با عنوان تئوری دوگانه انتخاب در شرایط ریسک را مطرح کرد.
در سال ۱۹۸۷ دیبند و تالر دلایل بیشتری برای حمایت از فرضیه عکسالعمل بیش از حد بازار ارائه کردند.
در سال ۱۹۸۸ ساموئلسن و زچاسر پژوهشهایی در خصوص تصمیم گیری انجام دادند و شواهدی درخصوص تمایلات و سوگیریهای حال حاضر ارائه کردند.
پاتربا و سامرس در سال ۱۹۸۸ عوامل زودگذر و موقت که بر قیمت سهام تاثیر می گذارد را بررسی کردند و به یک خودهمبستگی مثبت در کوتاهمدت و خود همبستگی منفی در درازمدت رسیدند. اگرچه نمی توان تغییر قیمتهای تصادفی را براساس آمار نادیده گرفت.
در سال ۱۹۹۰ کاهنمن، نتچ و تالر چندین تحقیق انجام دادند که نشان میداد که زیانگریزی و اثربخشی حتی با وجود فرصتهای ویژه در بازار باز هم وجود دارد و نتیجه گرفتند که این موارد از خصوصیات اصلی و میل و خواسته سرمایه گذاران است.
گیلویچ در سال ۱۹۹۱ کتاب چگونه ما میفهمیم که اینگونه نیست را نوشتند، این کتاب درباره جایزالخطا بودن انسان در تصمیم گیری بود.
تورسکی و کاهنمن در سال ۱۹۹۱ مدل وابسته به مرجع بدون ریسک انتخاب را مطرح کردند، فرض اساسی این تئوری ریسکگریزی بود، یعنی افراد بیش از اینکه به سود و مزایا توجه کنندبه فرار از زیان توجه می کنند.
فرناندز و رودریگ در سال ۱۹۹۱ یک مدل اقتصادی ارائه کردند و نشان دادند که چگونه آگاهی های افرادی که سود یا زیان متحمل میشوند می تواند موجب سوگیری و تمایلات کنونی آنها شود.
کانهمن، نتچ و تالر در سال ۱۹۹۱ سه نوع ناهنجاری زیانگریزی، اثربخشی و سوگیری کنون گرایی را به طور همزمان مورد بررسی قرار دادند.
تالر در سال ۱۹۹۲ کتاب نفرت داشتن از افراد برنده از تناقضها و خلاف قائدههای موجود در اقتصاد را تالیف کرد.
بانرجی در سال ۱۹۹۲ یک مدل ساده از رفتار گروهی ایجاد کرد.
کاهنمن و تورسکی در سال ۱۹۹۲ نسخه جدیدی از تئوری چشمانداز را بیان کردند که آنرا تئوری چشمانداز انباشته نامیدند. این تئوری به جای استفاده از وزنهای تصمیم گیری به صورت جداگانه، از آنها به صورت جمعشونده استفاده می کند و همچنین عدماطمینان را به عنوان یک چشمانداز با ریسک که ممکن است پیامدهای مختلفی داشته باشد درنظر میگیرد. و بدین صورت استفاده از وزنهای متفاوت برای سود و برای زیان به صورت مجزا امکان پذیر می شود.
این تئوری از طریق پیش بینیهای تجربی مورد تائید قرا گرفته است و از چهار جنبه متفاوت مدل ریسک را بیان می کند: ریسکگریزی به احتمال زیاد موجب بهدست آوردن سود و در جستجوی ریسک بودن به احتمال زیاد منجر به زیان می شود. همپنین احتمال ریسکپذیری برای سود و ریسکگریزی برای زیان کم است.
مارتین سول در سال ۲۰۰۴ تئوری چشمانداز انباشته را به گونه ای توسعه داد که اولین و تنها مدلی است که می تواند با بیش از چهار پیامد سروکار داشته باشد.
Melnyk, S. A., Stewart, D. M., & Swink, M. (2004). Metrics and performance measurement in operations management: dealing with the metrics maze. Journal of Operations Management, 22 (3), 209-217.
Mentzer, J. T., Rutner, S. M., & Matsuno, K. (1997). Application of the means-end value hierarchy model to understanding logistics service value. International journal of physical distribution & logistics management, 27(9/10), 630-643.
Min, H., Thakkar, J., Kanda, A., & Deshmukh, S. (2009). Supply chain performance measurement framework for small and medium scale enterprises. Benchmarking: An International Journal, 16(5), 702-723.
Naim, M. M. (1997). The book that changed the world. Manufacturing Engineer, 76(1), 13-16.
Naim, M. M., Childerhouse, P., Disney, S., & Towill, D. (2002). A supply chain diagnostic methodology: determining the vector of change. Computers & Industrial Engineering, 43(1), 135-157.
Neely, A., Gregory, M., & Platts, K. (1995). Performance measurement system design: a literature review and research agenda. International Journal of Operations & Production Management, 15(4), 80-116.
Novich, N. (1990) Distribution strategy: are you thinking small enough?. Sloan management review, 32(1), 71-77.
Pasutham, A. (2012). Supply chain performance measurement framework: case studies on the Thai manufacturers. Aston University.
Pons-Porrata, A., Berlanga-Llavori, R., & Ruiz-Shulcloper, J. (2007). Topic discovery based on text mining techniques. Information processing & management, 43(3), 752-768.
OLeary, D. E. (2004). Change in a Best Practices Ontology. Actas de Decision Support in an Uncertain and Complex World: The IFIP TC8/WG8, 3, 618-627.
Rodsutti, M. C., & Makayathorn, P. (2005). Organizational diagnostic factors in family business: case studies in Thailand. Development and learning in Organizations, 19, 16-18.
Schmitz, J., & Platts, K. (2004). Supplier logistics performance measurement: Indications from a study in the automotive industry. International Journal of Production Economics, 89(2), 231-243.
Schwaninger, M. (2006). Design for viable organizations: the diagnostic power of the viable system model. Kybernetes: The International Journal of Systems & Cybernetics, 35, 955-966.
Simchi-Levi, D., Kaminsky, P. & Simchi-Levi, E. (2003). Designing and Managing the Supply Chain – Concepts, Strategies and Case Studies, McGraw-Hill Publishing, New York, NY.
Sobrino, D,. Caganova, D,. & Camba, M. (2011). Supply Chain Performance Measurement: Proposal of an Integral Indicator with a Multiple Criteria Approach for Supporting Decision Making. World Academy of Science, Engineering and Technology, 59.
Stadtler, H. (2009). A framework for collaborative planning and state-of-the-art. Or Spectrum, 31(1), 5-30.
Vollmann, T. E., Berry, W. L., Whybark, D. C., & Jacobs, F. R. (2005). Manufacturing planning and control for supply chain management: McGraw-Hill/Irwin New York.
Voluntary Inter Industry Commerce Standards Association: V.I.C.S. (2004), CPFR Guidelines. Available At http://www.cpfr.org.
Watson, G. H. (1994). Business systems engineering: Managing breakthrough changes for productivity and profit: John Wiley & Sons.
پیوست الف: نتایج پرسشنامه
این پرسشنامه به منظور بررسی حداقل نیازمندیهای مربوط به زنجیره تامین شرکت داروسازی ایران داروک که بر اساس روش حداقل استانداردهای زنجیره تامین (CSCMP) استخراج شده، طراحی شده است. در این پرسشنامه برای هر نیازمندی 5 وضعیت اجرایی «کاملا رعایت میشود»، «بصورت نامنظم رعایت میشود»، «تا حدودی رعایت میشود»، «کم و بیش رعایت میشود» و «اصلا رعایت نمیشود» در نظر گرفته شده است که سطح عارضه بودن نیازمندی به ترتیب وضعیت اجرایی گفته شده افزایش پیدا میکند. به عبارتی نیازمندیهایی که اصلا رعایت نمیشوند به عنوان بدترین نوع عارضه تلقی خواهند شد. جدول زیر، نتایج حاصل از مصاحبههای صورت گرفته با مدیران و کارشناسان هر واحد را نشان میدهد.
کد نیازمندی | نیازمندی یا حداقل استاندارد | وضعیت اجرایی نیازمندی | توضیحات | |
QA01 | محتوای داده های تمامی ASNها کامل و صحیح و منطبق با نیازمندی های سازمان می باشد. | کاملا رعایت میشود. | ||
بصورت نامنظم رعایت میشود. | ||||
تا حدودی رعایت میشود. | ||||
کم و بیش رعایت میشود. | ||||
اصلا رعایت نمیشود. |
واحد
سال۵۵
سال۶۵
سال۷۵
سال۸۵
شهر
شهر
شهر
شهر
شهر
تعداد خانوار
خانوار
۱۳۰۶
۳۹۰۱
۵۷۹۰
۱۴۵۲۳
درصدجمعیت شهر نشین میبد سال ۱۳۵۵ – ۱۳۸۵
سال ۵۵
سال۶۵
سال۷۵
سال۸۵
۸/۶
۴/۱۴
۳/۲۲
۷/۳۲
در گروه سنی بالای ۶۵ سال جمعیت بسیار کم بوده جمعیت فعال شهر در دو دهه ۶۵ و ۵۵ معادل ۷/۵۵ و ۱/۵۴ و جمعیت غیر فعال در سال ۸۵ معادل ۷/۱ بوده است سهم جمعیت ۱۰ ساله و بیشتر ساکن در مناطق شهری در سالهای ۶۵ تا ۷۵ از ۷/۵۵ به ۱/۶ افزایش یافته وبا رشد ی معادل ۳۲۸۴ نفر به ۴۷۴۳۸ نفر رسیده است .
۳-۳-۲-۵-مهاجرت
بررسی مبداء مهاجرین نشان میدهد که مهاجرین غیر شهرستانی بیش از دو برابر مهاجرین شهرستانی هستند بعبارتی طی ده سال قبل از آمار گیری طیف وسیعی از مهاجرین شهرستانها و استانهای دیگر به این شهر وارد شده اند البته غلبه فرهنگ و سنن مردم شهر هنوز دست نخورده بقای مانده است
۳-۴-ویژگی اقتصادی
۳-۴-۱-فعالیت کشاورزی
کشاورزی میبد رونق دارد و از دیرباز کشاورزی از کارهای مهم آن بودهاست و هنوز بخش بزرگی از زمینهای پیرامون شهر در محلهها به کشت یا به باغ انار اختصاص دارند. در زمینهای خارج از محدودهٔ شهری نیز کشت گندم، صیفی، یونجه، پسته، پنبه و دیگر فرآوردههای کشاورزی رواج دارد. در گذشته کشتزارهای پنبه در این ناحیه زیاد بودهاست، ولی امروزه به دلیل کمی درآمد اقتصادی آن و کم شدن آب میبد جای خود را به باغهای انار و… دادهاست. مهمترین نقاط دامپروری میبد، آبادیهای کوهپایهای باختر و روستای حسن آباد است. همچنین شماری مرغداری نیز در میبد وجو دارد که علاوه بر تأمین نیاز ناحیه به دیگر نقاط نیز مرغ صادر میشود.
۳-۴-۲-فعالیت اقتصادی و صنعتی
اساس اقتصاد شهر میبد بر صنعت استوار است. مهمترین صنایع میبد عبارتند از سفالگری، کاشی و سرامیک و ذوب آهن. کارخانه های متعدد کاشی و سرامیک سازی، میبد را به قطب صنعت کاشی و سرامیک ایران تبدیل کردهاست. هم اکنون بیش از یک چهارم کاشی ایران در میبد تولید میشود. سفالگری پیشه دیرینه مردمان این دیار بودهاست و امروزه نیز سفال میبد به سرتاسر دنیا صادر میشود. به طور کلی رونق صنعت سفالگری و کاشی و سرامیک در میبد را باید در چهارچوب پیوند صنعت و سنت ارزیابی کرد. بزرگترین مرکز پرورش بلدرچین کشور که رتبه دوم خاورمیانه را نیز دارا میباشد در شهرستان میبد واقع است.
۳-۴-۳-بخش صنایع دستی
سفالگری
سفالگری و سرامیکسازی امروزه یکی از پیشههای اصلی مردم در میبد است که از پشتوانهٔ فرهنگی و تاریخ پر بار آن حکایت دارد. بررسیها نشان از قدمت هزاران سالهٔ هنر سفالگری در میبد دارد. در سازماندهی فضاهای شارستان، کارگاههای سفالگری در محلهٔ بالا و در کنار خانههای سفالگران جای داده شده و قرنهای متمادی در این محله مستقر بودهاند. در اوایل قرن اخیر تعدادی از کارگاههای سفالگری به بیرون دروازه شهر منتقل گردید. به تدریج سایر کارگاهها نیز به خارج از شهر انتقال یافت و مجموعهٔ تازهای ساخته شد. در سالهای ۱۳۵۶ و ۱۳۵۷ یک جابهجایی تازه صورت گرفت و کارگاهها در مجموعهٔ نوبنیاد ادارهٔ صنایع دستی استقرار یافتند. هم اکنون کارگاههای متنوع صنایع سفال و سرامیک میبد در این محوطه گرد آمدهاند. نقاشی با رنگهای آبی و سبز بر زمینه سفید رنگ بدنه این ظروف، نشانهٔ خاص سفال میبد است. در گذشتهٔ نه چندان دور سفال در زندگی مردم میبد کاربردهایی ازاین قبیل داشتهاست. ظروف منازل مثل کوزه و سبو، تپو، دیگ ودیزی، کاسه، گاودوشه، ظروف لعاب دار مثل بشقاب، قندان، لیوان، دوری و… در معماری برای فرش حیاط، پوشش بامها، ساخت بدنه بادگیرها، تزیین سردرها، سبک سازی بامها آبروها و… از طرحهای معروف سفالهای میبدی که هم اکنون هم رواج دارد میتوان از خورشید خانم، ماهی، مرغی، شطرنجی شویدی و… نام برد.
زیلوبافی