شکل ۲-۳- تنش در آرماتور کششی ]۴۳[
-aناشی از واکنش قلیایی
-bناشی از واکنش قلیایی و اثر بار
۲-۲-۳-مدل ترمودینامیکی ] ۳۴ [
در این مدل که در سال ۱۹۹۷ ارائه شده است ̨ اثر سه عامل دما ̨ رطوبت نسبی و پارامتر واکنش پذیری شیمیایی در کرنش های ناشی از واکنش قلیایی سنگدانه ها در نظر گرفته شده است . به عبارت دیگر :
(۲-۲)
با در نظر گرفتن اثر عوامل فوق ̨ مدل زیر جهت محاسبه کرنش های ناشی از واکنش قلیایی سیلیسی ارائه شده است :
(۲-۳) ) - (۱-
در این رابطه :
= تا نسور کرنش ناشی از واکنش قلیایی سنگدانه ها
H =رطوبت نسبی
و = پارامترهای وابسته به خواص اجزای سازنده بتن
= ثابت جنبشی
E = انرژی اکتیواسیون
R= ثابت گاز کامل
T= دما
۲-۲-۴-مدل ترمومکانیک واکنش قلیایی ]۳۶ ، ۳۷ [
در این مدل که در سال ۱۹۹۶ برای مدل کردن اثر واکنش قلیایی سیلیسی ارائه شده است ، ابتدا رابطه تنش – کرنش در محدوده الاستیک مورد بررسی قرار می گیرد و سپس معادلات به دست آمده به محدوده الاستو – پلاستیک تعمیم داده می شوند .
در مدل ارائه شده ̨ رابطه تنش – کرنش در ناحیه الاستیک به فرم زیر است :
(۲-۴) + m +
که در آن :
M = عملگری مشابه دلتای کرونیکر است .
= کرنش حجمی ناشی از تورم ژل سیلیکاتی حاصل از واکنش .
= کرنش حرارتی
در این رابطه مقدار وابسته به محدوده الاستو پلاستیک ̨ کافیست نرخ کرنش پلاستیک را به قسمت راست معادله نرخ کرنش کل افزوده ( مشتق رابطه ۲-۳ ) و برای تعیین نرخ کرنش پلاستیک فرض می شود که سطح تسلیم تحت تاثیر پیشرفت واکنش می باشد .
۲-۲-۵-مدل پارامتریک واکنش قلیایی ] ۳۵ [
در این مدل که در سال ۱۹۹۵ ارائه شده است ̨ فاکتورهای رطوبت ̨ دما و خواص فیزیکی –شیمیایی اجزاء بتن درمحاسبه کرنشهای ناشی از واکنش قلیایی سنگدانه ها در نظر گرفته شده اند .
برای ایجاد ارتباط میان کرنشهای بوجود آمده و عوامل فوق الذکر از سه فاکتور وزنی استفاده می شود . ( ̨ ̨ ) این فاکتورهای وزنی ̨ نسبت انبساط ناشی از پارامترهای مورد نظر در زمان و مکان خاص را به ماکزیمم مقدار انبساط ناشی از همان زمان نشان می دهد .
بنابراین این فاکتورها از صفر تا یک تغییر می کنند .
= فاکتور وزنی مربوط به رطوبت
= فاکتور وزنی مربوط به واکنش زایی اجزاء بتن
= فاکتور وزنی مربوط به درجه حرارت
۲-۲-۶-تحقیقات Romera ] 44 [
این تحقیق بر روی سد Belesar در شمال غرب کشور اسپانیا انجام شده است .
ارتفاع سد ۱۳۰ و طول آن حدود ۶۰۰ متر می باشد .
از سال ۱۹۶۳ که سد مورد بهره برداری قرار گرفته است ̨ سیستم مبصر ، اطلاعات مربوط به سطح آب ̨ تغییرات دما ̨ جابجایی و تغییر شکل نقاط مختلف سد را ثبت کرده است .
با توجه به داده های ثبت شده مشخص می گردد که رفتار سد در سنین آغازین مطابق پیش بینی اولیه بوده است . ولی در سنین بالا ̨ سد رفتار غیر واقعی از خود نشان می دهد . این رفتار از سال ۱۹۶۳ تا ۱۹۸۹ نرخ تغییرات با سرعت بیشتری صورت گرفته است . علت این رفتار سد ̨ وقوع واکنش قلیایی می باشد که تا سال ۱۹۷۹ با یک روند کند و آرام پیش رفته است ولی از سال ۱۹۸۰ روند وقوع آن افزایش یافته است .
جهت مدلسازی رفتار سد برنامه ای با بهره گرفتن از روش عناصر محدود نوشته و با داده های ثبت شده مقایسه گردید .
حالتهای مختلف بارگذاری که در برنامه منظور شده است عبارتند از :
وزن سد : SW
فشار آب با ارتفاع متوسط ۲۸۵ متر : (بالا دست )
فشار آب با ارتفاع حداکثر ۳۳۰ متر : (پایین دست )
تغییرات حرارتی :
انبساط واکنش قلیایی از سال ۱۹۶۳ تا ۱۹۷۰ با روند کند : EXP1
انبساط واکنش قلیایی از سال ۱۹۸۰ تا ۱۹۸۹ با روند سریع و نرخ ثابت افزایش سالانه : EXP2
در تحقیق Romera انبساط ناشی از واکنش قلیایی بصورت بارگذاری حرارتی مدل شده است .
با داشتن مقدار انبساط ثبت شده (ε) و ضریب انبساط حرارتی بتن (α) ̨ مقدار نظیر از رابطه زیر بدست می آید :
=
ترکیبات مختلف بارگذاری نیز به شرح ذیل می باشند :
: این ترکیب نشان دهنده تغییرات پایین دست سد در آغاز بهره برداری می باشد .
: این ترکیب نشان دهنده تغییرات بالا دست سد در آغاز بهره برداری می باشد .
وظایف حجت های الهی در حوزه تزکیه و اخلاق
یکی از عوامل مهم و تأثیرگذار که کمک می کند تا انسان ها هم در دنیا زندگی صحیحی داشته باشند و هم نسبت به آخرت برنامه ریزی درستی انجام دهند این است که متخلق به اخلاق انسانی باشند.
بعنوان مثال یکی از اخلاق های رذیله حرص است. بخشی از آن، حرص دنیا می باشد. بنابراین کسی که به دنبال دنیا باشد آخرت را فراموش می کند.
حجت های الهی در فضای اخلاق به صورت خاص وارد شدند و یکی از وظایف ویژه ایشان تزکیه بوده است. حجت های الهی در این وظیفه به دو صورت وارد می شوند؛ اولا: به صورت پند و موعظه و ثانیا: الگوی عینی در مقابل مردم بودند و خودشان کاملا متخلق به اخلاق انسانی بودند.
حجت های الهی به منظور انجام این وظیفه، از چندین قالب استفاده نمودند؛ از جمله: ۱- تزکیه و تربیت، ۲- تذکر ۳- آزاد سازی انسان ها از غل و زنجیر.
۳-۱-۳-۱٫ تزکیه و تربیت
مقدمه
یکی از مهمترین عوامل تربیت و رشد و تکامل انسان، وجود الگو ونمونه رفتار است که اهمیت آن، در مباحث روان شناسی به ثبوت رسیده است.
از آنجا که انسانها دو بعدی هستند، یعنی تمایلات و هواها در آنها وجود دارد باید عمل تزکیه صورت پذیرد، تا تعلیم مفید واقع شود. انبیاء الهی بعنوان انسانهای کامل و تربیت شده الهی، این نقش را به بهترین وجه ایفاء می کنند و علاوه بر تعلیمات و آموزشهای مختلف، به تربیت و تزکیه مردم نیز می پردازند.
۳-۱-۳-۱-۱٫ تربیت از دیدگاه اسلام
برای تعیین کیفیت تربیت و پرورش، باید دو چیز را در نظر گرفت:
چیزی که مورد تربیت قرار می گیرد.
هدف از تربیت آن.
با توجه به هدفهای اسلامی، تربیت از دیدگاه اسلام، عبارت است : رشد دادن و یا فراهم کردن زمینه رشد و شکوفایی استعدادها و به فعلیت رساندن قوای نهفته انسان در جهت رسیدن به کمال مطلوب او، یعنی قرب خدا.
به عبارت دیگر، تربیت، متخلق شدن به اخلاق الهی و مؤدب شدن به آداب الله است. از نظر اسلام، ابتدا باید انسان و ابعاد وجودی او را شناخت و آنگاه به تربیت او پرداخت. و چون شناخت حقیقت نامتناهی وجود انسان به طور کامل، مشکل است، و پرده های ستبر غرایز و مادیات، عقل و تمیز آدمی را احاطه کرده و خود قادر به برنامه ریزی و تهیه قانون کاملی – که در جمیع ابعاد، تأمین کننده صلاح و سعادتش باشد- نیست؛ خدای متعال – که آفریننده انسان و رب و پرورنده حقیقی اوست- برنامه های تربیتی او را تعیین فرموده و توسط پیامبرانش به انسانها ابلاغ نموده است.
باید توجه داشت – با تعریفی که کردیم- تربیت، شامل تعلیم نیز می شود، و تعلیم جزئی ازتربیت به شمار می آید، زیرا تعلیم، به فعلیت رساندن نیروی فکری و عقلانی بشر است تا راه را برای شکوفایی قوا و استعدادهای دیگر باز کند؛ هرچند تعلیم اجمالی نسبت به هدف انسان و نیروها و استعدادهایی که داراست مقدم بر تربیت است.[۴۰۰]
آنچه در بالا آمد، مقدمه ای بود برای اینکه یادآور شویم که واژه و مفهوم تربیت در قرآن و متون اسلامی بیشتر متوجه مسئله پرورش جسمانی و رشد ظاهری انسان است. قرآن هرگاه این ماده را بکار می برد، مرادش پرورش جسم است نه تربیت روح و روان. مثلا آنجا که می فرماید:«قَالَ أَ لَمْ نُرَبِّکَ فِینَا وَلِیدًا وَ لَبِثْتَ فِینَا مِنْ عُمُرِکَ سِنِین؛ (فرعون) گفت: «آیا ما تو را در کودکى در میان خود پرورش ندادیم، و سالهایى از زندگیت را در میان ما نبودى»[۴۰۱].
از طرفی با دقت در مفاهیم قرآنی روشن می شود که تزکیه همان چیزی است که ما به آن تربیت اطلاق می کنیم. مراد از تزکیه در قرآن عبارت از پرورش است که جسم و روح و روان را در برگیرد.
با عنایت به نزدیک بودن مفهوم تزکیه و تربیت از دبدگاه قرآن باید گفت، تزکیه و تربیت از دیدگاه اسلامی یکی از شئون و مسئولیت های پیامبران نیز هست. پیامبر پس از تبلیغ احکام و دستورات آسمانی از جانب خداوند، مأمور تزکیه و تربیت و رشد دادن جنبه های معنوی پیروانش می باشد. چنانکه در آیه فوق الذکر- که وظایف پیامبر را یادآور می شود- تزکیه پس از تلاوت آیات خدا ذکر شده و پس از آن نیز به امر تعلیم اشاره شده است.[۴۰۲]
خداوند متعال در آیه شریفه ۱۶۴آل عمران و همچنین در آیه دوم سوره جمعه ، علت بعثت انبیا را تزکیه نفس و تهذیب اخلاق و تعلیم کتاب و حکمت بیان فرموده، و برای هیچ یک از نعمتهای بی پایان خود منت بر بشر نگذاشته است و حال آنکه در قرآن کریمش فرموده: «وَ إِن تَعُدُّواْ نِعْمَتَ اللَّهِ لَا تحُْصُوهَا[۴۰۳]؛ اگر بخواهید تعمت های بی پایان الهی را به شماره در آورید امکان ندارد».
و لیکن فقط برای فرستادن پیامبرانش جهت راهنمایی بشر منت گذاشته است؛ زیرا که این نعمت، بس پربرکت و عظیم است که خداوند می فرماید:«بر شما مؤمنین منت نهادم چون رسولی از خود شما در میان تان برانگیختم که آیات خداوند را تلاوت کند و نفوستان را تزکیه و تهذیب نماید و به شما احکام شریعت و حقایق حکمت را بیاموزد، هرچند پیش از آن در گمراهی آشکار بودید.[۴۰۴]»
معلوم می شود آنقدر تهذیب و تزکیه اخلاق دارای اهمیت است که قبل از تعلیم شریعت و حکمت قرآن آورده شده است و یادآور اهمیت آن است.
۳-۱-۳-۱-۲٫ کرامت انسانها، تنها هدف پیامبران
هدف اصیل انبیا آن است که نفوس انسان ها را به کرامت برسانند ، و آنها را از لئامت برهانند. رسول اکرم(ص) فرمود:«إنما بعثت لأتمم مکارم الأخلاق»[۴۰۵]
«همان گونه که بعثت آن حضرت برای اکمال دین الهی است، برای تتمیم مکارم اخلاقی نیزهست؛ یعنی پیامبران پیشین راه کرامت های اخلاقی را به جامعه انسانی آموختند و آن راه نهایی را که برتر و بهتر است، وجود مبارک حضرت خاتم(ص) آورده که متمم ره آورد آنان است. وقتی خدای سبحان، قرآن را مهیمن دیگر کتابهای آسمانی می داند، قهرا برنامه های قرآن نیز متمم برنامه های آنها خواهد بود.[۴۰۶] »
مورخان و سیره نگاران،درباره خلق عظیم پیامبر اکرم(ص) و منشأ آن نوشته اند که از برخی از همسران حضرت سؤال شد. او درپاسخ گفت: «کان خلقه القرآن یرضی برضاء و یسخط بسخطه[۴۰۷]»؛ یعنی خلق و خوی پیامبر قرآن بود، راضی به رضای او و ناخشنود به ناخشنودی او بود. رسول اکرم(ص) در حدیثی که فریقین آن را روایت کرده اند فرمود: «إنی بعثت لاتمم مکارم الأخلاق[۴۰۸]»؛ یعنی من برای تکمیل اخلاق کریمه، برانگیخته شده ام. رسول خدا در این روایت، فلسفه بعثت و رمز نبوت خود را تتمیم و تکمیل مکارم اخلاق دانسته است و تردیدناپذیر است که مکارم اخلاق و معالی آداب، جز آنچه در شرع انور و کلام خدا و یا سنت رسول الله که هر دو وحی اند، چیز دیگری نیست.
بی تردید رسولان حق، از طریق وحی و علم لدنی، دارای آن همه علم، دانش و بینش بوده اند. و نیز جای تردید نیست که پیامبر اکرم(ص) با عمل به فرمان های قرآن و امتناع از نواهی آن و ادامه زندگی بر راستای اطاعت و فرمان برداری حق تعالی و نافرمانی ابلیس و هوای نفس، به قله بلند انسانیت، عروج کرد و صاحب مقام محمود گردید.
طبرسی در تفسیر«وَ إِنَّکَ لَعَلىَ خُلُقٍ عَظِیم» می نویسد:«أی على دین عظیم و هو دین الإسلام. إنک متخلق بأخلاق الإسلام… و قالت عائشه کان خلق النبی ص ما تضمنه العشر الأول من سوره المؤمنین[۴۰۹]»؛ یعنی تو بر دین و آیین عظیم که اسلام باشد، هستی. تو با اخلاق اسلام باآمده ای. و عایشه گفت: خلق و خوی پیامبر، همان چیزهایی است که در ده آیه نخست سوره مؤمنون آمده و هرکه را خداوند به داشتن خلق عظیم بستاید، دیگر تعریفی بالاتر از آن، نخواهد بود.
میبدی می نویسد:«و هو ما کان یأتمر من أمر الله و ینتهی عنه من نهی الله. کان خلقه یوافق القرآن و المعنی انک علی الخلق الذی امرک الله به فی القرآن [۴۱۰]»؛ رسول خدا امر و نهی قرآن را چنان پیشرفتی و نگه داشتی به خوش طبعی که گویی خلق و طبع وی آن بود. خداوند خلق او را عظیم خواند چون آدابی را که بدان مؤدب گشته بود امتثال کرد و دستورهای اخلاقی قرآن را عمل نمود.
زمینه های فراهم شدن تربیت و تزکیه انسان ها
خدای متعال با اعطای عقل، و نیز با تعلیمات و کتب آسمانی و راهنمایی انسان ها به خیر و فلاح، زمینه تربیت و تزکیه آنان را فراهم ساخته، و نیز با تأییدات گوناگون خود دست بندگان خداپرست و نیکوکار را می گیرد و توفیق تزکیه به آنان عنایت می فرماید.
هم چنین پیامبران و اوصیای آنان با ابلاغ دستورات الهی و هدایت امتها به سوی خدا و دین و سعادت، و نیز با روش عملی خود و الگو قرار گرفتن برای امت، مردم را تزکیه می کنند.
از آنجا که بشر برای حرکت خود دراین عالم احتیاج به تعلیم تنها ندارد بلکه برای رسیدن به هدف خلقت، تربیت نیز از عوامل مؤثر است اما در تربیت آنچه از همه مؤثرتر است وجود اسوه و الگو است تا انسان او و تمام حرکتهایش را مقتدای خود بداند.
زیرا مشکل حرکت صحیح انسان تنها مسأله جهل و ندانستن خوب و بد و آثار عمل در آینده، نیست. مشکل اساسی همان تعدیل غرائز، رام کردن امیال سرکش، و بالاخره، بهره برداری صحیح از آنها در راه های مفید و سودمند است.
بعبارت دیگر: تربیت آنست که علاوه بر راهنمائی عقل و درک صحیح عوامل سعادت و فضیلت، غرایز و امیال را آنچنان پرورش دهیم که با ندای عقل و وجدان هماهنگ شوند و از این منابع بزرگ وجود وجود ما که نامش غرائز و امیال است، در راه هدفهای عالی بصورت صحیحی بهره برداری کنیم، پس باید گفت: تربیت بیش از آنچه جنبه علمی دارد، دارای جنبه عملی است.[۴۱۱]
خدای متعال در آیات ذیل، تعلیم و تربیت را دو هدف بزرگ و عمده بعثت انبیاء الهی می شمارد؛
«رَبَّنَا وَ ابْعَثْ فِیهِمْ رَسُولًا مِّنهُْمْ یَتْلُواْ عَلَیهِْمْ ءَایَاتِکَ وَ یُعَلِّمُهُمُ الْکِتَابَ وَ الحِْکْمَهَ وَ یُزَکِّیهِمْ إِنَّکَ أَنتَ الْعَزِیزُ الحَْکِیم[۴۱۲]؛ پروردگارا! در میان آنها پیامبرى از خودشان برانگیز، تا آیات تو را بر آنان بخواند، و آنها را کتاب و حکمت بیاموزد، و پاکیزه کند»
در آیه فوق «علم» به عنوان ابزار طریقی و مقدمی ذکر شده و بدیهی است تا علم و شناخت به حق و صفات آن، فضائل اخلاقی و قوانین الهی نباشد، رسیدن به مقام والای انسانی و خلیفه اللهی ممکن نیست. از این رو در این آیه، سیر طبیعی برای رسیدن به تزکیه و کسب فضائل اخلاقی، تلاوت آیات الهی،تعلیم کتاب و تعلیم حکمت ذکر شده است. بعد از طی این سه مرحله، مرحله تزکیه فرا می رسد.
محمد جواد مغنیه می نویسد:
تزکیه مردم توسط پیامبر به این است که آنان را از آلودگی های شرک و پلیدی بت پرستی و از آثار سوء خرافه ها و اسطوره و تقلیدهای کورکورانه و آسیب زا و عادت های زشت و زیانبار، پاکسازی می کند.[۴۱۳]
شیخ طوسی می نویسد:
تزکیه، طاعت خدا و اخلاص برای او مراد است و یا تطهیر و پاکسازی دل از شرک و پلیدی های دیگر مقصود است و یا دعوت به ایمان و عمل صالح که بدان وسیله مردم،پاک و پاکیزه شوند.[۴۱۴]
به جهت اهمیت تزکیه، در سوره جمعه و سوره بقره ، تزکیه مقدم بر تعلیم کتاب و حکمت آمده است و شاید این امر اشاره به تأثیر متقابل تعلیم و تربیت باشد به این معنا که تا حداقلی از تزکیه در انسان وجود نداشته باشد شناخت به معارف حقه الهی و تعلیم آنها غیرممکن است.
الگوهای معنوی و تنظیم رفتار بر مبنای آنها، محورهای اصلی هوش معنوی هستند. ما میتوانیم با رشد هوش مذهبی، انسانهای دینداری پرورش دهیم. هوش مذهبی به افراد، دلسوزی، مهربانی، یکپارچگی در تفاوتها و اتکا به معناداری را میآموزد (غباری بناب و سلیمی، ۱۳۸۶). جمالی (۱۳۸۱)در مطالعهی خود به بررسی رابطه بین نگرشهای مذهبی، احساس معنا بخش بودن زندگی و سلامت روان در میان۳۰۰ نفر از دانشجویان دختر و پسردانشگاههای تهران پرداخت. نتایج این تحلیل نشان داد که بین احساس معنابخش بودن زندگی و نگرش مذهبی داشتن با سلامت روان همبستگی مثبت معناداری وجود دارد .همچنین در بررسی تفاوتهای جنسی در زمینه مذهبی یافتهها نشان داد که زنان نگرشهای مذهبی قویتری دارند. ابوتس وهمکاران (۲۰۰۴) در پژوهشی به بررسی رابطه هوش مذهبی و سلامت روان در میان کودکان اسکاتلندی پرداختند. در این پژوهش رابطه حضور هفتگی در مراسم مذهبی کلیسا با سلامت روان کودکان مورد بررسی قرار گرفت. یافته های پژوهش نشان داد، کودکانی که در مراسمهای مذهبی حضور بیشتری داشتند پرخاشگری کمتری از خود در موقعیتهای خانه و مدرسه نشان میدادند، عزت نفس بالاتری داشتند و اضطراب و افسردگی کمتری در میان آنها گزارش شده بود.
کیم (۲۰۰۸) در پژوهشی به نقش هوش مذهبی در میزان ناسازگاری کودکان با والدین مستبد و کودکان با والدین خونگرم و مقتدر پرداخت.. بدین منظور تعداد ۱۸۸ کودک والدین مستبد و ۱۹۶ کودک والدین مقتدر با فرزندپروری صحیح در محدودهی سنی ۶ تا ۱۲ سال مورد بررسی قرار گرفتند. میزان ناسازگاری کودکان از طریق مشاهده توسط مشاور در محیط آموزشگاهی مورد سنجش قرار گرفت. نتایج تحلیل به طور معناداری نشان داد که هوش مذهبی نقش محافظتی بر روی رفتارهای ناسازگارانه، حتی در کودکان با والدین مستبد دارد، به طوری که بین میزان حضور در فعالیتهای مذهبی این کودکان با کاهش نشانهای اختلال برونریزی (پرخاشگری، بیش فعالی و انزواطلبی ) رابطه منفی وجود دارد. نتایج این پژوهش نشان داد که هوش مذهبی کودکان به طور گستردهای میتواند نقش مقابلهای در برابر استرس هم برای کودکان با تربیت غلط و هم برای کودکان با شیوهی فرزند پروری صحیح داشته باشد.
با توجه به مطالب فوق، از آنجا که کارکنان بانک به دلیل ماهیت انجام کارشان در معرض استرس شغلی بالایی قرار دارند، بنابراین این مطالعه با هدف بررسی ارتباط بین هوش مذهبی با استرس شغلی در بین کارکنان بانک انجام گرفت.
۱-۳- هدف پژوهش
۱-۳-۱- هدف اصلی
هدف اصلی از انجام این تحقیق بررسی رابطه بین تأثیرات هوش مذهبی بر استرس شغلی کارکنان بانک سپه استان کرمان است. با توجه به نقش و وظیفه حساس کارمندان بانک، این گروه بیشتر از سایر کارمندان در معرض استرس ناشی از شغلشان قرار میگیرند. لذا همین عامل سبب شد که به بررسی نقش هوش مذهبی (عواملی از قبیل حمایت اجتماعی ادراک شده، میزان گذشت، توکل به خدا و شرح صدر و …) در کاهش استرس شغلی کارمندان بانک سپه کرمان پرداخته شود.
۱-۳-۲- اهداف فرعی
۱- بررسی تأثیرات انجام فرایض دینی کارکنان بانک سپه دراسترس شغلی آنان .
۲- بررسی وتوصیف تفکر وجودی کارکنان بانک سپه شهر کرمان ونقش آن در کاهش استرس شغلی انان
۳- بررسی تاثیرات شرح صدر (ظرفیت روانی) کارکنان بانک سپه شهر کرمان در استرس شغلی آنان
۴- بررسی میزان توکل به خدا در بین کارکنان بانک سپه ورابطه آن با استرس شغلی انان
۵- بررسی تأثیرات گذشت کارکنان بانک سپه در استرس شغلی.انان
۶- بررسی تأثیرات حمایت اجتماعی ادارک شده دراسترس شغلی کارکنان بانک سپه
۱-۴- سوالهای پژوهش
۱-۴-۱- سوال اصلی پژوهش
۱- آیا بین هوش مذهبی و استرس شغلی رابطه معناداری وجود دارد؟
۱-۴-۲- سوال فرعی پژوهش
۱- آیا بین انجام فرایض دینی کارکنان و استرس شغلی آنان رابطه معناداری وجود دارد؟
۲- آیا بین تفکر وجودی کارکنان و استرس شغلی آنان رابطه معناداری وجود دارد؟
۳- آیا بین شرح صدر (ظرفیت روانی) کارکنان و استرس شغلی آنان رابطه معناداری وجود دارد؟
۴- آیا بین میزان توکل به خدا در کارکنان و استرس شغلی آنان رابطه معناداری وجود دارد؟
۵- آیا بین میزان گذشت کارکنان و استرس شغلی آنان رابطه معناداری وجود دارد؟
۶- آیا بین حمایت اجتماعی ادارک شده کارکنان و استرس شغلی آنان رابطه معناداری وجود دارد؟
۱-۵- فرضیه های پژوهش:
۱-۵-۱- فرضیه اصلی
۱- به نظر میرسد بین هوش مذهبی واسترس شغلی کارکنان بانک سپه رابطه معناداری وجود دارد.
۲- حمایت اجتماعی ادارک شده رابطه بین هوش مذهبی واسترس شغلی کارکنان بانک سپه را تعدیل میکند.
۱-۵-۲- فرضیه های فرعی
۱- به نظر میرسد بین انجام فرایض دینی کارکنان بانک سپه شهر کرمان و استرس شغلی آنان رابطه معناداری وجود دارد.
۲- به نظر میرسد هر قدر که تفکر وجودی کارکنان بانک سپه شهر کرمان افزایش یابد استرس شغلی آنان کاهش مییابد.
۳- به نظر میرسد بین شرح صدر (ظرفیت روانی) کارکنان بانک سپه شهر کرمان و استرس شغلی آنان رابطه معناداری وجود دارد.
۴- به نظر میرسدهر چه که میزان توکل به خدا در بین کارکنان بانک سپه افزایش یابد استرس شغلی آنان کاهش مییابد.
۵- به نظر میرسدهر چه که میزان گذشت کارکنان بانک سپه افزایش یابد استرس شغلی آنان کاهش مییابد.
۶- به نظر میرسد بین حمایت اجتماعی ادارک شده واسترس شغلی کارکنان بانک سپه رابطه معناداری وجود دارد.
۱-۶- قلمرو پژوهش
۱-۶-۱- قلمرو مکانی پژوهش
قلمرو مکانی این پژوهش بانکهای سپه استان کرمان است.
۱-۶-۲- قلمرو زمانی پژوهش
داده های پژوهش در بازه زمانی نیمه دوم سال ۹۲ و نیمه اول سال ۹۳ جمع آوری شد.
۱-۷- روش تحقیق
استراتژی پژوهش علی است و بر اساس پرسش نامه اطلاعات گردآوری شده است. هنگامی که محقق دو یا چند دسته اطلاعات مختلف مربوط به یک گروه و یا یک دسته اطلاعات از دو یا چند گروه دراختیار دارد، میتواند از این روش تحقیقی استفاده کند ، چرا که این روش برای مطالعه میزان تغییرات در یک یا چند عامل در اثر تغییرات یک یا چند عامل دیگر است (نادری و نراقی ،۱۳۷۶). روش تحقیق در این پژوهش، پیمایشی و کتابخانهای میباشد، در بخش مربوط به ادبیات تحقیق و چارچوب نظری، از روش کتابخانهای و در بخش مربوط به تجزیه وتحلیل اطلاعات از روش پیمایش استفاده خواهد شد. روش پیمایشی، روشی است که با تقلیل جمعیت مورد مطالعه از طریق نمونهگیری و اعمال شیوههایی نظیر، پرسشنامه و مصاحبه به جمع آوری اطلاعات پرداخته و از طریق آزمونهای آماری و آزمایش فرضیات نتایج حاصل را به کل جمعیت مورد نظر تعمیم میدهیم. از آنجا که هدف تحقیق رابطه بین هوش مذهبی و استرس شغلی میباشد نوع روش پیمایش کاربردی میباشد که از طریق توصیف و همبستگی بین متغیرها به تحلیل این رابطه پرداخته شد. روش تحلیل داده ها با بهره گرفتن از نرم افزار SPSS در دو سطح آمار توصیفی و آمار استنباطی صورت خواهد گرفت. از آمار توصیفی برای بیان دقیق و کامل دادهها و نتایج عینی پژوهش و از آمار استنباطی برای تعیین نتایج توصیفی، تفسیر و تعیین میزان اهمیت و اعتبار آنها استفاده میگردد.
۱-۸- جنبه جدید بودن و نوآوری تحقیق
با توجه به انواع و اقسام هوشهای چندگانه از جمله هوشهای هوش هیجانی(EQ) ، هوش شناختی(IQ)، هوش تصویری، هوش زبان شناختی، هوش معنوی و هوش منطقی- ریاضی تحقیقات انجام گرفته در زمینه هوش مذهبی کمتر بوده و بیشتر تحقیقات انجام شده تا کنون تأثیر نگرشهای مذهبی بر روی اضطراب و افسردگی بوده ولی در این تحقیق تأثیرات هوش مذهبی بر روی استرس شغلی است که تا کنون تحقیقات زیادی در این زمینه صورت نگرفته است.
۱- ۹- تعاریف واژگان
۱- ۹- ۱- تعریف نظری استرس شغلی
استرس شغلی میتواند به عنوان پاسخهای فیزیکی و احساسی مضر تعریف شود و زمانی رخ میدهد که الزامات شغلی با تواناییها، منابع یا نیازهای کارمندان مطابقت نداشته باشد. استرس شغلی میتواندبه ضعف سلامت وحتی آسیب دیدن افراد منجر شود. همچنین استرس شغلی را میتوان کنش متقابل بین شرایط کار و ویژگیهای فردی شاغل به گونهای که خواستهای محیط کار بیش از آن است که فرد بتواند از عهده آنها برآید تعریف کرد.(رندال والیزابت ترجمه خواجه پور ص۳۶).
۱-۹- ۱- ۱- تعریف عملیاتی استرس شغلی
a176/66
a1/76
آزوسپیریلیوم
a067/66
a2/77
رقم
ILL4400
b7/63
b367/67
زیبا
a533/68
a93/85
حروف یکسان در هر ستون نشانه عدم تفاوت معنی دار در سطح احتمال ۵ درصد در آزمون LSD می باشد
نمودار۴-۸-اثر متقابل سایه اندازی و رقم بر تعداد روز تا ۵۰درصد غلاف دهی
۴-۳- عملکرد و اجزای آن
۴-۳-۱- تعداد کل غلاف در بوته
بر اساس نتایج حاصل از جدول تجزیه واریانس (جدول۴-۵) تعداد غلاف در بوته تحت تاثیرسایه اندازی، بیوپرایمینگ، رقم و اثرمتقابل سایه اندازی × بیوپرایمینگ، سایه اندازی × رقم و اثر متقابل سایه اندازی × رقم × بیوپرایمینگ در سطح احتمال ۱ درصد و اثر متقابل رقم× بیوپرایمینگ در سطح احتمال ۵ درصد اختلاف معنی داری داشتند.
با توجه به مقایسه میانگینها (جدول ۴-۶) بیشترین تعدادغلاف در بوته در عدم سایه (شاهد) تولید گردید و سطوح ۷۵ و۱۰۰درصد سایه اندازی در یک گروه با کمترین تعداد غلاف در بوته قرار گرفتند.
عدم تلقیح با باکتری آزوسپیریلیوم (شاهد) باعث افزایش ۴۰ درصدی تعداد غلاف در بوته نسبت به شرایط تلقیح با باکتری گردید. همچنین رقم زیبا نسبت به رقم ILL4400، ۱۱/۱۸درصد افزایش در تعداد غلاف در بوته را نشان داد (جدول ۴-۶).
با توجه به نمودار (۴-۹) بیشترین تعداد کل غلاف در بوته از اثر متقابل رقم زیبا در عدم تلقیح با باکتری تحت شرایط عدم سایه حاصل شد و کمترین تعداد مربوط به رقم ILL4400 در ۱۰۰ درصد سایه و تحت شرایط تلقیح با باکتری بدست آمد. افشاری و همکاران (۱۳۹۲) گزارش کردند که تلقیح گیاه لوبیا چیتی با باکتری های محرک رشد توانست ۸۷/۴۲ درصد تعداد غلاف در بوته بیشتری نسبت به شاهد تولید کند. در مطالعه ای روی ژنوتیپهای عدس اعلام شد که تعداد غلاف در هر شاخه اثر مثبتی بر عملکرد دانه دارد[۱۷۹]. درمورد باکتری به کار رفته میتوان چنین اظهار داشت که ویژگیهای تحریک رشدی در باکتری محرک رشد بیشتر بوده و این باکتری توانسته است با بهبود استقرار گیاهچه و تقویت رشد آن، گیاهان قوی تولید کرده و بنابراین توان تولیدی گیاه که یکی از اجزای آن تعداد غلاف در بوته است را افزایش دهد[۱۴۰]. رخزادی و همکاران (۲۰۰۸) گزارش کردند که تلقیح گیاه نخود با باکتری های محرک رشد سبب افزایش معنی دار تعداد غلاف در بوته در مقایسه با گیاهان بدون تلقیح با باکتری گردید.
جدول ۴-۵- تجزیه واریانس عملکرد و اجزای عملکرد دو رقم عدس تحت سطوح مختلف سایه اندازی و بیوپرایمینگ
منابع تغییرات
درجه آزادی
تعداد
غلاف در بوته
تعداد غلاف پر در بوته
تعداد دانه در بوته
وزن صد دانه
عملکرد زیست توده
شاخص برداشت
عملکرد دانه
تکرار
۲
ns45/2
انسانشناختی
تقدم کمال فرد بر جامعه
تکلیف مداری
محوریت فطرت و تعادل در ارضای تمایلات
وجود احساس تکلیف در برقراری رابطه با دیگران
برقراری روابطی که منجر به ارضای امیال به صورت متعادل می باشد.
ارزششناختی
تفوق روح انسان نسبت به جسم
آزادی درونی
تساهل و مدارای نسبی
۳-محوریت بایدها و نبایدهای فطری بر اساس آموزههای دین
رعایت حد و حدود آزادی در روابط انسانی بر اساس شاخصهای دینی با هدف رسیده به آزادی درونی
داشتن مدارای نسبی در برقراری روابطی که در چهارچوب دین انتخاب شده است و عدم مدارا و تساهل افراد و نهادهای دینی و اجتماعی در مقابل روابط انسانی که خارج از چهارچوب دین قرار دارد و نشان دادن مدارای نسبی
تعیین بایدها و نبایدهای مربوط به نوع برقراری روابط از جانب فرد و شکل گیری پلورالیسم اخلاقی.
دینشناختی
تفوق دین بر عقل
دین روش کامل زندگی
برقراری روابط انسانی در چارچوبهای تعیینشده توسط دین
۴-۴- بررسی سؤال سوم تحقیق: وجوه تقابل سبک زندگی لیبرالیستی با اسلام در دو شاخص اوقات فراغت و سبک زندگی چیست؟
برای پاسخ به این سؤال همان طور که قبلا اشاره شد از روش تحلیل تطبیقی استفاده شده است. به باور ریوکس (ضرغامی، سجادیه و قائدی،۱۳۹۱، ص ۴۵) تحلیل تطبیقی، مقایسۀ تحلیلی میان افراد، گفت و گوها، گزارهها، مجموعهها، موضوعها، گروههایا دورههای زمانی است که شباهتها و تفاوتهایآنها را آشکار میکند. در دانشنامۀ پژوهش کیفی گیون (همان)، بخش اصلی تحلیل تطبیقی، «تحلیل تطبیقی پیوسته» خوانده شده و آمده است: «در فرایند تحلیل تطبیقی پیوسته، بخشی از داده ها همچون یک مفهوم یا یک گزاره، با دیگر مفهومها یا گزاره ها، مقایسه می شود تا شباهتها و تفاوتهای آنها آشکار شود. با جداسازی و مقایسۀ پیوستۀ مفهومها و گزاره ها، امکان گسترش الگوی مفهومی مهیا می شود که نشان دهندۀ رابطه های گوناگون میان مفهومها یا گزاره ها است».
بنابراین در پژوهش حاضر، به مقایسۀ مبانی جهان شناختی، انسانشناختی، ارزش شناختی و دینشناختی و اصول عملی برآمده از آنها در لیبرالیسم و اسلام و همچنین ویژگیهای تبیین شده در دو شاخص اوقات فراغت و روابط انسانیکه بر اساس این مبانی و اصول عملی به دست آمد، پرداخته شده است. باید به این نکتۀ مهم اشاره کرد که در پژوهش پیشرو هدف از مقایسه مشخص نمودن تفاوتها است نه شباهتها. گزارههای متناظر در سه بخش مبانی، اصول عملی و ویژگیها برای پاسخ به سؤال سهقبلاً در پاسخگویی به سؤال یک و دو به دست آمدهاند.
۴-۴-۱- تقابل درمبنای جهان شناختی
وجود زندگی جاوید پس از مرگ و حیات اخروی در مقابل محوریت دنیای مادی به عنوان تنها فرصت زندگی بر اساس این دو مبنای متقابل میتوان وجوه تقابل دو مکتب در حوزۀ جهانشناسی را در محورهای زیر برشمرد:
- جهانبینی اسلام الهی و توحیدی است اما جهانبینی لیبرالیسم مادی و غیرتوحیدی است.
- در جهانبینی اسلامی بر اساس اصل معاد، جهان دیگری وجود دارد که برخلاف این دنیا که فانی است، جاویدان است. انسانها نتیجۀ اعمال خود را در آن میبینند اما در جهانبینی لیبرالیسم جهانی به غیر از این دنیای کاملاً مادی وجود ندارد، بنابراین پاداش و کیفری وجود نخواهد داشت و زندگی یعنی حد فاصل تولد تا مرگ.
- در جهانبینی اسلامی، شناخت هستی علاوه بر این که از طریق عقل و تجربه است، از طریق وحی نیز هست و یکی از طرق اصلی به شمار می رود؛ اما در مکتب لیبرالیسم صرفاً از طریق عقل و تجربه است و به طریقی چون وحی اعتقادی وجود ندارد.
۴-۴-۲- تقابل در مبنای انسانشناختی
تقدم کمال فرد بر جامعه در مقابل تقدم فرد بر جامعه
در اسلام فرد و جامعه هر دو اصالت دارند اما نه فرد بر جامعه تقدم دارد و نه جامعه بر فرد، بلکه این کمال فرد است که بر جامعه تقدم دارد. به عبارت دیگر سلامت فرد و سلامت جامعه هر دو مهم است چرا که هر دو در نهایت به کمال فرد منجر میشوند. در واقع در اسلام همواره کمال فرد مقدم بر جامعه بوده است. این نوع تقدم به معنی محوریت فرد و منافع و امیال او نیست بلکه محوریت کمال و رشد معنویت در اوست. لذا در اسلام گاهی فرد بر جامعه مقدم است و گاهی نیز جامعه بر فرد، اما در هر دو صورت ترتیبی اتخاذ شده است که نهایتاً فرد به کمال مطلوبی که در اسلام مدنظر است برسد. اما در مکتب لیبرالیسم نه تنها اصالت با فرد است بلکه فرد، امیال و خواستههایش در همۀ عرصههای مختلف زندگی فردی و اجتماعی بر جامعه تقدم دارد. در واقع جامعه چیزی جز تکتک افراد نیست و برآیندی متفاوت از افراد ندارد. بدین ترتیب تقدم فرد در اسلام و لیبرالیسم شکاف و تقابل اساسی با یکدیگر دارند. چراکه در لیبرالیسم تقدم فرد بر جامعه منجر به رذیلتی چون خودخواهی میشود اما در اسلام تقدم کمال فرد باعث فضیلتی چون رشد روحی فرد و در نهایت رسیدن به قرب الهی خواهد شد.
۴-۴-۲-۱- تقابل در اصول عملی برآمده از مبنای انسانشناختی
الف- تکلیف مداری در مقابل محوریت منافع فردی
بر اساس نگرش انسان مدارانۀ مکتب لیبرالیسم، مسئلۀ تکلیف جایگاهی نخواهد داشت. لیبرالیسم در ترسیم ارتباط انسان با اجزای دیگر عالم، قائل به ارتباطی خطی است که در آن همواره نوک پیکان به سمت انسان است. انسانی که گویا در ارتباط با هستی، به صورت صرف دارای حق است و سایر اجزاء حقی ندارند بلکه در برابر او دارای تکلیف هستند و اگر هم انسانِ این مکتب خدماتی متقابل در برابر هم نوع خود انجام میدهد تنها به این دلیل است که به طریقی از این رابطه به حقوق خود برسد و در این صورت است که انسان تعریفشده در لیبرالیسم، انسانی بریده و مجزا و نامرتبط با انسان و عالم هستی است. از طرفی نیز لیبرالها به تکلیف قائل نیستند بلکه به حقوق قائلاند. منظور آنها از حقوق، حقوق طبیعی است و نه حقوق الهی. انسان خود تکالیف خود را میتواند تشخیص دهد و لازم نیست دین به عنوان عاملی از بیرون، برای او تعیین تکلیف کند. در واقع آنها عقل انسان را جانشین وحی میدانند. (نصری، ۱۳۷۷) اما در اسلام، در قرآن و سیره پیامبر و معصومین (به خصوص رسالۀ حقوق امام سجاد »علیه السلام» سراسر صحبت از حقوق و تکالیف متقابل انسان در ارتباط با خداوند، سایر انسانها، طبیعت و حتی خویشتن خویش است که بیانگر اوج رویکرد غایتمندانه و متعالی به انسان و حقوق اوست. در واقع در اسلام هر حقی با تکلیفی ملازم است و هر تکلیفی با حقی.
ب- محوریت فطرت و تعادل در ارضای تمایلات در مقابل محوریت امیال و ارضای حداکثری آنها
در اسلام اساس گزینشها و انتخابها و در واقع اعمال فرد بایدها و نبایدهای فطری هستند که با دین مطابقت دارند. به دیگر سخن فرد مسلمان با عمل بر اساس بایدها و نبایدهای فطری که به تعادلی استوار در ارضای امیال منتهی میشود خود را مقید به چارچوبهای دینی میداند. امّا در مقابل، در مکتب لیبرالیسم، اساس گزینشها و و انتخابهای فرد در زندگی بایدها و نبایدهایی است که نه تنها ریشه در فطرت انسان ندارد بلکه ریشه در احساسات و امیال انسانی دارد. بنابراین نمیتوان به تعریفی کلی از خوب و بد دست یافت. هرآنچه که امیال انسان را به خوبی و به صورت حداکثری ارضاء کند خوشایند و خوب است پس جزء بایدهاست و هرآنچه نتواند این کار کند و فرد از آن به احساس ناخوشایندی دست یابد بد است پس جزء نبایدهاست.
با توجه به مطالبی که دراین قسمت گفته شد میتوان تقابل انسانشناسی در اسلام و لیبرالیسم را در محورهای زیر برشمرد: